پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن

ساخت وبلاگ
ایـטּ رפزهــا عجیـب בلـم بـچگـے مـے خواهـב..."خستـہ ام" ... فـقط یـڪـ قـلم لطـفاً ...مے خواهـم خـوבم را خط خـطے ڪـنـم "خط خطے هاے مانـבگار"------------------دیری است که از زندان های طبیعت ، تاریخ ، ما و من رها شده ام و رسیده ام به دشت هموار و بی کرانه ی رهایی ، مطلق ، بی رنگی و بی سویی ، حیرت،عطش ،عبث ،پوچی.و اکنون ازآن وادی نیز گذشته ام و رسیده ام به کشوری که برآن گام هیچ کلمه ای نرفته است و خراش هیچ نگاهی بر آن نیفتاده و پاکی بکر آن را پلیدی هیچ فهمی نیالوده است .من اکنون کاشف اقلیمی هستم که خود خالق آنم!و که می داند چه می گویم؟چه احساس می کنم ؟ کجایم؟ پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...ادامه مطلب
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 29 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1402 ساعت: 21:12

آخرین بار اومدم وبلاگو عوض کردم که شروع جدید داشته باشم چند بارم نوشتم ولی متاسفانه صندوق بیان برام باز نمیشد که بتونم عکس بزارم تقریبا همون موقع ها به جاش تو تلگرام کانال زدم که هم میشه متن گذاشت هم صدا هم آهنگ و .... یه ماه مونده به مادر شدنم پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...ادامه مطلب
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 26 بهمن 1402 ساعت: 23:08

هر شروعی یه زمانی پایانی داره و فکر میکنم پایان این وبلاگ هم رسیده درست مثل کتابی که داستانش به پایان رسیده باشه داستان این وبلاگ هم دوازده سال پیش از اونجایی شروع شد که من کاملا ناپخته و پر از شور و هیجان جوانی و بچگی درگیر یه زندگی اجباری شدم اون زمان تنهاترین روزهای عمرم رو سپری میکردم و برای فرار از تنهایی پناه اورده بودم به نوشتن گاهی چقد سانسور شده مجبور بودم خیلی از حرفهام رو نزنم چون نمیخواستم مخاطبام به خاطر من انرژی منفی بگیرن زندگی در کنار یه ادم معتاد که عین جنازه فقط میخوابید و به اجبار پدرش بلند میشد و سر کار میرفت و نه حرفی بینمون بود و نه تفریحی و مراسمی و هیچی بگذریم هرچه بود گذشت راه های زیادی رفتم خوب و بدهای زیادی چشیدم و خب بالاخره همه چی تموم شد ولی یه چیزی که الان گاها خیلی بهش فکر میکنم اینه که واقعا غرق شدن توی نیمه خالی لیوان باعث میشه چشم ادم نسبت به خیلی چیزها کور شه و همین کور شدن باعث میشه نتونی خودت و افکارت رو جمع جور کنی و در نتیجه همیشه باعث میشی که مشکلات سمتت سرازیر بشه و همیشه بد بیاری این وبلاگ پر از نوشته هایی هست که مربوط به نیمه خالی لیوان و الان که همه چی تموم شده دیگه نمیخوام داخلش ادامه بدم  میخوام یه شروع جدید توی یه وبلاگ دیگه داشته باشم شاید که اونجا بتونه حس خوب نوشتن رو دوباره بهم برگردونه پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...ادامه مطلب
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 21:17

بعد از گذشت تقریبا دوسال سلام آخرین مطلب وبلاگ رو که خوندم یادم اومد که آخرین بار به شدت از خیلی چیزا درمانده و عصبی بودم واقعا روزهای سختی رو پشت سر گذاشتم بالا و پایینهای زیادی رو به چشم دیدم اما بالاخره فرشته نجات من هم رسید فرشته ای که هرچی از خوبی خودش و خونواده اش یگم کم گفتم فعلا مفصل نمیتونم توضیح بدم چون زیاد توان نشستن ندارم (دارم مادر میشم) بعد از تحمل سی و سه سال سختی های پی در پی روزهای خوش من دو سالی میشه که رسیده ولی چقد نامرد بودم که چیزی درباره اشون ننوشتم :| پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...ادامه مطلب
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 38 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 15:00

داشتم دنبال چیزی میگشتم تمام وسایلم را دانه به دانه نگاه کردم حس کردم چقدر کار ناتمام دارم، کتابهایی که خریده ام و فرصت نشده تمام کنم، چند تا نیمه کاره رها شده کارهای دیگری که ناتمام مانده وسایلی که هیچ وقت استفاده نشده چیزهای دیگری که ته ذهنم مانده و خریده نشده هوووم چقدر کار ناتمام مانده آنهم در شرایط امروزی که مرگ هر لحظه به انسان نزدیک است و نمیدانی فردا آیا تو یکی از قربانیهایش هستی یا نه . . . اگه من بمیرم اینا چی میشه! پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...ادامه مطلب
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 139 تاريخ : جمعه 16 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:38

امروز از اون روزایی بود که هیچ کار مثبتی انجام ندادم

هیچی نخوندم

هیچی یاد نگرفتم و فقط زمان هدر دادم

همیشه تمام تلاشم اینه همچین روزایی برام پیش نیادwink

پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 207 تاريخ : جمعه 16 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:38

میخوام برای اولین بار اون سد مقاومتی درونیم رو بشکنم و اینجا بنویسم که....

خسته‌اااام

خسته از خیلی چیزا

خسته از خیلی ادما

حتی خسته از خودم

چرا همیشه اونجایی که فک میکنی همه چی بعد کل سختی مسیرشو پیدا کرده و داره درست پیش میره یهو ورق برمیگرده!!!؟

پ.ن: وبلاگو برگردوندم به حالت اول، با اون مدل حس غریبگی کردم :/

پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 150 تاريخ : جمعه 16 ارديبهشت 1401 ساعت: 9:38

کاش میشد وقتی اینجا یه مطلبی میزاری خود به خود توی یه کانال تلگرامی مربوط به وبلاگت که وصل کردی بهش هم اپدیت بشه... 

یا تو همون کانال اگه مطللی گذاشتی اینجا هم قرار بگیره

مسئولین بلاگ لطفا پیگیری کنید این اپشن رو

روزمرگی‌های زن خودسرپرست

پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 158 تاريخ : چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت: 17:56

 

این لوکو بوک هم جای دنجیه برای گاهی که نمیخوای کسی حرفاتو ببینه

پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 193 تاريخ : چهارشنبه 14 خرداد 1399 ساعت: 14:24

<strong>کرونا</strong>این کرونای لعنتی رو میخوام اینجا ثبت کنم که یادم نره تو چه دورانی بهش دچار شدیم و از کار و زندگی انداختمون یادمه سال پیش هر روز اینجا مینوشتم و هر روز برای رسیدن به هدفم قوی تر میشدم توی سال 98 میگفتم پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن...ادامه مطلب
ما را در سایت پس از دوشیزگی بسمت متلاشی شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6after-virginity3 بازدید : 220 تاريخ : پنجشنبه 11 ارديبهشت 1399 ساعت: 18:24